نداشتن بصیرت مانند نداشتن

دوران خلافت و حکومت علی علیه السلام با آنکه بسیار کوتاه مدت بود، ولی عرصه امتحانی دشوار برای بسیاری از خواص شد. علی علیه السلام برخلاف خلفای سابق، در پی احیای حکومت حق بود، از این رو افرادی که گرفتار دنیاگرایی بودند و نمی توانستند حکومت عدل علوی را برتابند، شروع به فتنه افکنی نمودند و سه جنگ جمل، صفین و نهروان را پدید آوردند.امیرالمومنین ع شب در اردوگاه خوراج قدم میزد که نگهان با صدای خوشی میخواند أَمَّن هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِدًا وَقائِمًا یَحذَرُ الآخِرَةَ وَیَرجو رَحمَةَ((آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می‌ترسد)با یک صدای گرم و خیلی تکان دهنده ای میخواند"یک نفر کنار حضرت بود "گفت که یا امیر به به عجب صدای خوشی دارد کاش من یک مو در بدن او بودم و وارد بهشت میشدم چون این شخص یقینا بی شک وارد بهشت می شود"

حضرت اقا فرمودند نداشتن بصیرت مانند نداشتن چشم است "راه را انسان نمیبیند"بصیرت اگر نبود همان ایمان  ممکن است انسان را به بی راه بکشاند"در جنگ صفین وقتی که دشمن احساس کرد دارد شکست میخورد برای اینکه جنگ را متوقف کند قران ها را نوک نیزه کرد "یه عده دور امیر امومنین را گرفتند و فشار اوردند که با مالک بگویید برگردد و جنگ را متوقف کنید"حضرت امیر به انها فرمود:انهایی که قران را سر نیزه کردند اصلا اعتقادی به قران ندارند این نیرنگ معاویه است گول نخوردید"خواص بی بصیرتی مانند اشعث و ...گوش نکردند اسلام خسارتش را داد.

گذشت جنگ نهروان شروع شد بعد از جنگ امیر امومنین ع امد روی جنازه کشته ها با انها صحبت میکرد"یکی از کشته ها را بلند کردند و به ان شخصی که ان شب در اردوگاه خوارج همراه امیرامومنین بود و ان ایه زیبا را گوش میداد گفت که:این شخص را میشناسید؟گفت نه"گفت این شخص که بر علیه ما شمشیر کشیده است همان است که ارزو کردی یک مو در بدن او باشی "اینجا در مقابل قران ناطق شمشیر میکشه "این چون بصیرت نیست نمیتونه اوضاع را بفهمه.بصیرت خودتان را بالا ببرید، آگاهی خودتان را بالا ببرید.